دیکشنری
داستان آبیدیک
در مغز کسی فرو کردن (دستور، نصیحت، دستورالعمل، )
english
1
general
::
drill something into somebody
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
در معرض خطر تعقیب کیفری قرار دادن
در معرض دید
در معرض ریسک
در معرض سرمازدگی
در معرض سقوط
در معرض فراموشی
در معرض فروش
در معرض فشار
در معرض نابودی
در معرض هجوم
در معرض ویروس
در معنای مضیق
در معنای واقعی کلمه
در معنی
در مغز جاگیر کردن
در مغز کسی فرو کردن (دستور، نصیحت، دستورالعمل، )
در مقابل
در مقابل طلبلکاران راسا مسئول می شود
در مقابل طلبکاران راسا مسئول
در مقابل طلبکاران راسا مسئول می شود
در مقام
در مقام خود
در مقام ولی یا قیم موقت
در مقایسه با
در مناقصه شرکت کردن
در مهلت مقرر در
در مهلت مقرر در قانون
در موارد تعارض قوانین
در مواردی که
در مورد
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید